ازدواج چیست؟-مرکز مشاوره شمیم رودسر-Shamimadvice.com

ازدواج چیست؟

ازدواج چیست؟

ازدواج تجربه ای منحصر به فرد است که سازگاری جدیدی را می طلبد. ازدواج تنها برقراری رابطه ای جسمانی و عاطفی و بهانه ای برای زندگی زیر یک سقف نیست، بلکه آزمونی جدی و همه جانبه برای همسران است.

ازدواج به خودی خود عامل فشار روانی است که تحمل آن برای فردی با تعادل نسبیِ شخصیتی، آسان نیست، چه برسد به کسی که آشفتگی های روان شناختی نیز دارد و بخواهد ازدواج کند. امروز باید به این مثل قدیمی که « تا زنش (یا شوهرش) ندهی خوب نمی شود!»، به دیده ی تزدید نگریست.

ازدواج دروازه ای ورود به دنیای متأهلی است. پیش از ازدواج، از آشنایی تا خواستگاری و از خواستگاری تا مراسم عقد و ازدواج، راهی پر از فشار روانی پیش پای افراد است. پس از تمام این ها فراز و نشیب های زندگی، هزینه های اقتصادی، بارداری، زایمان مواظبت و پرستاری از بچه وجود دارد که بیشتر شبیه هفت خانی است که گذشتن از آن آمادگی ها و مهارت هایی را طلب می کند.

با وجود این مسائل ریز و درشت عمده ترین مشکل زن و شوهرها در کجاست؟ باید دید پیش از ازدواج و پس از آن چه چیزی تغییر می­کند. سامان مهندس کامپیوتر است و قبل از ازدواج و در زمان مجردی تمام وقت خود را صرف نوشتن برنامه های کامپیوتری یا مسافرت و رفت و آمد با دوستانش می کرد. اما پس از ازدواج با سارا ادامه ی این شرایط غیرممکن بود.

آرزوی تکرار روزهای گذشته او را رها نمی کرد و دلش می خواست با وجود زندگی متأهلی همان کارهای زندگی مجردی را انجام دهد. سارا نیز قبل از ازدواج دختری وابسته به خانواده به ویژه مادرش بود و پس از ازدواج هر طوری که می توانست سامان را قانع می کرد که نزدیک مادرش زندگی کنند و هر روز چند ساعتی را تلفنی با مادرش صحبت می کرد و…

ادامه ی ماجرا می توانید حدس بزنید: چند صباحی افکار تعارض ها و سپس سر یک مسأله ی نه به ظاهر مهم دعوا و مشاجره ی شدید و سپس قهره کردن سارا و بقیه ی داستان.

در چنین شرایطی زخم های کهنه یا پرونده های به ظاهر بسته شده باز می شوند. سامان از طرفی خانواده اش را محکوم می کرد که چرا سارا را به او تحمیل کردند و اجازه ی فکر کردن بیشتر را به او ندادند و سارا هم آرزو می کرد کاش به خواستگار قبلی اش جواب مثبت می داد.

ازدواج چیست؟-مرکز مشاوره شمیم رودسر-Shamimadvice.com

برای درک نمایش نامه ی تکراری بالا، می توان به یک رویداد روزمره اشاره کرد. در یک مسافرت جاده ای وقتی به شهر مقصد می رسید، به ویژه اگر خودتان رانندگی کرده باشید، متوجه می شوید در هنگام ورود به شهر هنوز سرعت جاده و شرایط جاده دست از سرتان بر نداشته است و با همان سرعت 120 کیلومتر در ساعت بزرگراه می خواهید در شهر هم رانندگی کنید. پس از مدتی خود به خود متوجه شرایط جدید می شوید و خود را با آن تطبیق می دهید. البته اگر شانس بیاورید و در این گیرودار ماشین را به جایی نزنید!

حال به پرسش قبل باز می گردیم: مگر قبل و بعد از ازدواج چیزی عوض می شود؟

پاسخ ها بسیار متفاوت است. از مسائل مالی و تفاوت های فرهنگی گرفته تا اعتیاد و بدرفتاری با همسر. اما تمام این مسائل و کشمکش ها مانند رودی بر بستر رابطه جریان دارد. همان طور که سامان در بزرگراه زندگی مجردی با سرعت 120 کیلومتر در ساعت حرکت می کرد، اما حالا در زندگی مشترک بایستی پشت چراغ قرمز بایستند یا مجبور شود با دنده ی سنگین حرکت کند. به عبارت دیگر، سامان و سارا برای این کیفیت ارتباطی نه آمادگی ذهنی داشتند و نه مهارت های لازم برای هضم و مدیریت چنین شرایطی را فراگرفته بودند.

در قلب تعارضات و کشمکش های همسران مشکلی ارتباطی وجود دارد. یکی از شایع ترین مسائل به وجود آمده پس از ازدواج کاهش رابطه است. رابطه ی سامان و سارا نیز چنین شده است. آن ها، موانع، دست اندازها، تله ها و باتلاق های یک رابطه ی زناشویی  را در نظر نگرفتند. رابطه ی صمیمی و نزدیک زناشویی مبتنی بر در نظر گرفتن همسر در هر شرایطی است.

سامان و سارا در نظر نگرفتند که شرایط زندگی قبلی آن ها تغییر کرده است و لازم است که با شرایط جدید کنار بیایند. آن ها به جای اشتراک مساعی در امور بین خود تلاش کردند به شکل انفرادی تصمیم بگیرند. یکی از خطاهای سامان و سارا این بود که اجازه دادند تعارض هایشان سنگین و سنگین تر شود.

پیش تر گفتیم که هدف این کتاب فعال تر کردن همسران و به اصطلاح فاصله گرفتن آنها از نقش تماشاچی است. یک زوج تماشاچی دست روی دست می گذارند تا رابطه ی آنها از نظر کیفی دچار کاستی شود اما یک زوج فعال چنین اجازه ای نمی دهند و دائم چشمشان به ترموستات رابطه است به هر نوع کاهش رابطه توجه می کنند. حال ببینیم یک زوج تماشاچی چگونه فکر، احساس یا رفتار می کنند. باز به سامان و سارا باز می گردیم:

ازدواج چیست؟-مرکز مشاوره شمیم رودسر-Shamimadvice.com

ماجرا: سارا و سامان می خواهند به منزل مادر سارا بروند.

سامان : فکر: « عجب آدمیه! همش مثل بچه ها به مامانش چسبیده!»

احساس: عصبانیت ( اما در ظاهر لبخندی بر لب)

رفتار: تحقیر کردن سارا با لحن کنایه آمیز ¬ « می خوای بریم خونه ی مامانت؟! ( با کنایه) بالاخره دختر مامانتی دیگه!»

اصل ماجرا:

سامان می خواهد به سارا بگوید که رفتن به منزل مادرش تبدیل به کاری سخت برای او شده است؛ چون سارا توجهی به احساس خستگی سامان نمی کند و اجازه ی استراحت را به او نمی دهد.

حال خودتان مانند بالا می توانید سه گانه ی (فکر، احساس، رفتار) را برای سارا بنویسید. فکر چیزی است که به ذهنتان می آید مثل «عجب آدمیه ها!»؛ احساس حالت هیجانی مثل شادی، غم و اندوه، خشم یا نگرانی است؛ و رفتار آن چیزی است که در عمل به شکل کلامی مثل سرو صدا کردن و به شکل غیر کلامی مثل قهر یا پرخاشگری فیزیکی خود را نشان می دهد.

توجه به سه گانه ی (فکر، احساس، رفتار) در مدیریت تعارض اهمیت دارد. می توانید از مثال قبل استفاده کنید. مهم نیست که پاسخ های شما درست یا غلط باشد. مهم این است که تل اش کنید این کار را انجام دهید. با مطالعه ی این کتاب می توانید پاسخ های خود را تغییر هم بدهید. باید آموخت که خلاقیت و ابتکار پایه و اساس مهارت های ارتباطی میان همسران است.

محمد رضا اسدی

محمد رضا اسدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *