وسواس-مرکز مشاوره شمیم رودسر

وسواس چیست؟

وسواس یا اختلال وسواسی – اجباری نوعی اختلال شایع و معمولاً مزمن است که با افکار مزاحم (وسواس) و رفتارهای تکراری و تشریفاتی (اجباری) همراه است که فرد احساس می کند مجبور به انجام آن است. افکار وسواسی شایع در اختلال وسواس فکری عملی شامل : آلودگی (ترشحات بدن مثل : (ادرار ، مدفوع)، میکروب ها / بیماری (مثل : ویروس ها ، ایدز)) ، از دست دادن کنترل(ترس از دزدین اشیا،ترس از عمل به فکر صدمه زدن به دیگران) ، کمال طلبی (نگرانی از ندانستن یا به یادآوردن چیزی، نگرانی درباره دقت و تساوی) ، صدمه (ترس از مسئول بودن برای اتفاقی وحشتناک) ، افکار ناخواسته جنسی (افکار و تصورات ممنوعه جنسی ، افکار وسواسی جنسی درباره ی زنای با محارم) ، وسواس های مذهبی (نگرانی از رنجاندن خدا یا کفرگویی) و افکار وسواسی دیگر مثل : نگرانی از بیمارشدن (مثلا سرطان)، عقیده های خرافی درباره اعداد خوش شانس / بدشانسو یا رنگ هایی خاص و… می باشد.

اجبارها یا اعمال وسواسی رفتارها و افکار تکرار شونده ای هستند که فرد احساس می کند درپاسخ به عدم تمایل (مثلاً برای جلوگیری از وقوع یک واقعه مخوف) مجبور  به انجام آنها است تا پریشانی افکار وسواس اش را خنثی ، بی اثر یا آن ها را از خود دور نماید . افراد وسواسی درک می کنند که این کار تنها یک راه حل موقتی است ، اما بدون روشی بهتر برای مقابله ، به اعمال وسواسی به عنوان راه فراری موقتی پناه می آورند، مانند تمیز کردن و شستن بیش از حد ، ترتیب ، چک و بررسی کردن ، شمارش ، تکرارکردن یا اطمینان خاطر و اعمال وسواسی دیگر مانند : جمع آوری اشیا که درنتیجه آن موجب به هم ریختگی زیادی درخانه می شود که احتکار نیز نامیده می شود یا پرهیز کردن از موقعیت هایی که وسواس تان را راه می اندازد یا دعا کردن برای جلوگیری از صدمه زدن (به خود ، دیگران ، جلوگیری از پیامدهای وحشتناک) و یا” خنثی کردن ” یا ” باطل کردن ” (مثل : جایگزین کردن یک واژه ” بد ” با یک واژه ” خوب ” برای خنثی کردن آن ) . این اعمال به وضوح بیش از حد یا بی معنی است.

پرهیز از عوامل محرک وسواس و اجبار یکی از ویژگی های مشترک OCD است. وسواس باعث ایجاد مشکلات جدی در زندگی روزمره افرادی که از آن رنج می برند می شود. خصوصاً در شکل حاد آن ، می تواند به طور قابل توجهی باعث اخلال در عملکرد روانی – اجتماعی افراد شود. اهمیت این موضوع در ابعاد فردی ، خانوادگی و اجتماعی با داده های آماری پشتیبانی می شود که طبق آن حدود 2-3 درصد مردم از OCD رنج می برند. تقریباً همه مبتلایان به اختلال وسواس فکری در روابط با مشکل روبرو می شوند (92٪ در شروع رابطه به دلیل عزت نفس پایین مشکل دارند ؛ 73٪ در خانواده خود دچار مشکل و 62٪ در روابط دوستی هستند که مربوط به خطر جدایی است) ، تقریباً نیمی از آنها در زمینه حرفه ای مشكلاتی دارند (58٪ در ادامه تحصیل مشكل دارند، 47٪ مشكل در كار را دارند و 40٪ قادر به كار نیستند) 13٪ در نتیجه ابتلا به وسواس ، اقدام به خودکشی می کنند. بیش از 90٪ افراد مبتلا به OCD معیارهای مربوط به سایر اختلالات روانشناختی را شامل می شوند ، از جمله افسردگی ، اختلال دو قطبی ، اختلالات خوردن ، اختلالات اضطرابی ، اختلالات شخصیتی و اسکیزوفرنی ، بنابراین روند تشخیصی و درمان را پیچیده می کند.

با شروع چاپ پنجم کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری برای اختلالات روانی  (DSM-5) ، OCD از اختلالات اضطرابی برداشته شده و به بخش جدیدی تحت عنوان اختلالات وسواسی و اجباری اضافه شد. “اختلالات وسواسی-اجباری و مرتبط” (OCRD) – که غیراز OCD، شامل   چهار اختلال دیگر است: اختلال بدشکلی بدن ، تریکوتیلومانیا (اختلال- مو کشیدن) ، اختلال احتکار و درماتیلومانیا (اختلال پوست- کندن).  ویژگی مشترک اختلالات در این گروه وجود رفتارهای تکراری است.

این تغییر به معنای عدم وجود اضطراب در OCD نیست ؛ در حقیقت ، اضطراب اغلب از ویژگیهای بارز بیماری است. از طرف دیگر ، برانگیختگی فیزیولوژیک مشخص یا ترس خاص که اغلب در اختلالات اضطرابی وجود دارد ، در برخی از اشکال OCD کمتر مشهود است. به عنوان مثال ، بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری مبتلا به تقارن، ممکن است گزارش کنند که به جای رهایی از اضطراب ، مراسم مربوط به خود را انجام می دهند تا زمانی که احساس “درست  و به اندازه ی کافی دقیق انجام شدن” کنند.

مشکل دیگر به دلیل تأخیر در شروع درمان به این دلیل است که بیماران اغلب تمایلی به افشای افکار ناخواسته یا رفتارهای عجیب ندارند زیرا خجالت می کشند. بیماران ممکن است تا زمانی که اختلالات اجتماعی ، شغلی یا مدرسه قابل توجه باشد یا علائم افسردگی همراه به وجود نیاید به دنبال درمان نباشند.به طور متوسط ، از زمان بروز اولین علائم ، 10 سال طول می کشد تا درمان مناسب انجام شود.

وسواس-مرکز مشاوره شمیم رودسر

ویژگی ها و علائم اصلی در بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی بر اساس DSM-5

A  . وجود وسواس های فکری و عملی یا هردو وسواس های فکری در موارد ۱ و ۲ تعریف شدند:

1.افکار ،تمایلات، تصورات راجعه و پایداری که در دوره‌ای از اختلال به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب و ناراحتی عمده می‌گردد

2. فرد تلاش می‌کند این افکار،تمایلات و تصورات را نادیده گرفته و سرکوب کند یا با پرداختن به افکار و فعالیتهای دیگر آن را خنثی سازد.

وسواس های عملی در موارد ۱ و ۲ تعریف شده‌اند:

1. رفتارهای تکراری یا فعالیت‌های ذهنی که فرد احساس می‌کند مجبور به اجرای آنها در پاسخ به یک وسواس فکری و یا بر طبق قوانینی که باید ، دقیقاً انجام شود.                                                                                                

 2.این عمل یا فعالیت های ذهنی با هدف پیشگیری و کاهش اضطراب و ناراحتی و جلوگیری از بعضی از رویدادها و وضعیت های هراس آور صورت می پذیرد ؛ با وجود این اعمال و فعالیت‌های ذهنی رابطه ی واقع گرایانه ای با آن چه که قرار بوده خنثی یا جلوگیری شود ندارد و یا به وضوح افراطی هستند.

 B. وسواس های فکری و عملی بخش گیرند یا موجب ناراحتی قابل توجه یا اختلال در کارکرد های اجتماعی شغلی یا سایر حوزه‌های مهم کارکردی می‌شود .

C.علائم وسواسی-جبری را نمی‌توان به تاثیرات فیزیولوژیکی یک ماده یا  یک بیماری طبی نسبت داد .

 D.علائم اختلال را نمی‌توانم اعلام یک اختلال روانی دیگر بهتر توجیه کرد.

سطح بینش ممکن است (1) خوب یا رضایت بخش ، (2) ضعیف ، یا (3) فاقد محکومیت بینش / هذیانی باشد. بدون بینش به این معنی است که بیمار با اطمینان اطمینان می یابد که عقاید مربوط به OCD کاملاً درست است. این معمولاً شامل عدم انگیزه درگیری و پیش آگهی ضعیف است. جدا از ارزیابی سطح بینش ، آیا بیمار مبتلا به اختلال تیک مزمن است یا دارای آن باید بررسی شود .

 ابتلا ب سایر اختلالات روانی هم در میان بیماران دچار اختلال وسواسی جبری شایع است میزان سیو مادام‌العمر ۲ اختلال افسردگی اساسی و جمعیت هراسی در بیماران دچار اختلال وسواسی جبری به ترتیب حدود ۶۷ درصد و ۲۵ درصد است. سایر بیماری های روانپزشکی شایعی که در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری به صورت همزمان پیدا می شود عبارت است از اختلالات مصرف الکل اختلال اضطراب فراگیر اختلال شخصیت هراس اختصاصی اختلال پانیک و اختلال خوردن. همچنین میزان بروز اختلال توره در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری ۵ تا ۷ درصد و سابقه تیک که در ۲۰ تا ۳۰ درصد بیماران وجود دارد.

سیر تدریجی بیماری

سن در زمان ابتلا به اختلال وسواس فکری دو مرحله ای است و اولین اوج آن در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی و اوج دوم در اوایل بزرگسالی (به عنوان مثال 20 تا 29 سال) است. شروع آن معمولاً به تدریج انجام می شود و فرم های بالینی آن از نظر شروع و بزرگسالی به طور کلی شبیه است. دوره یا سیر به رفتار یک بیماری در طول زمان ، از شروع آن تا مراحل پی در پی ، و شکل های آن اشاره دارد. در مورد سیر  اختلال وسواس فکری-عملی ، دو نوع دوره اصلی وجود دارد : مزمن و اپیزودیک. دوره مزمن به معنای وجود تقریباً مداوم علائم است. شدت علائم ممکن است با تشدیدهای مرحله ای و بهبودهای ناقص ، کاهش یابد. با این حال ، هرگز تسکین کامل علائم وجود ندارد. در دوره اپیزودیک ، علائم فقط در طول یک دوره وجود دارد و برای مدت زمان باقیمانده ، علائم با ، یا بدون درمان کاهش می یابد. البته مشخص نیست که فاصله دوره علائم و بهبودی برای واجد شرایط شدن در یک دوره اپیزودیک در OCD باید باشد. تامسن یک طبقه بندی بالینی ارائه داده است که برای درک موارد احتمالی OCD در طول طولی بیماری مفید است. این طبقه بندی “بدون OCD” ، “OCD تحت بالینی” ، “OCD اپیزودیک” ، “OCD مزمن” و “بهبود واقعی” را مشخص می کند. “بدون OCD به معنای بهبودی کامل از قسمت فهرست است. OCD تحت بالینی دارای علائمی است که کمتر از 1 ساعت در روز و بدون عواقب عملکردی ادامه دارد. در OCD اپیزودیک ، بهبودی (بدون علائم یا علائم بالینی) و عود بیماری مشاهده می شود.

تشخیص های افتراقی

فرد مبتلا به وسواس فکری- عملی باید از سلامت طبیعی و همچنین از سایر شرایط روانی متفاوت باشد. به طور کلی ، این کار توسط ارزیابی عمومی روانپزشکی انجام می شود. افکار سرزده و رفتارهای تکراری (مانند افکار صدمه زدن به خود یا دیگران و کنترل مداوم) در جمعیت عمومی شایع است ، اما تشخیص OCD فقط در صورت زمان بر بودن این افکار و رفتارها باید انجام شود (مانند به کار بردن بیش از 1 ساعت در روز) و باعث پریشانی قابل توجه یا اختلال در عملکرد می شود. افکار و آئین های مکرر نیز در طیف وسیعی از OCRD ها (مانند اختلال بدشکلی بدن ، اختلال احتکار ، تریکوتیلومانیا و اختلال دفع) ، اختلالات علائم بدنی (به عنوان مثال ، اختلال اضطراب بیماری) و اختلالات خوردن (مانند بی اشتهایی عصبی) رخ می دهد ، اما در همه این شرایط کانون دلهره و شکل رفتارهای تکراری از OCD متمایز است.

 نگرانی ها و نشخوارکنندگی هایی که مشخصه اختلال اضطراب عمومی و افسردگی است ، معمولاً مربوط به نگرانی های زندگی واقعی است و نسبت به اختلال وسواس فکری ، کمتر غیر منطقی و ایگو دیستونیک است. اجبارها نیز تحت این شرایط معمولاً مشاهده نمی شوند. اختلالات وابسته به مواد و اعتیاد ، و همچنین اختلالات پارافیل ، اختلالات کنترل تکانه و سلوک ، غالباً دارای یک مولفه خوشایند و منفرد منفی هستند ، خصوصاً در کوتاه مدت.

 وجود بینش ، OCD را از بیماری های طیف اسکیزوفرنی سایر اختلالات روان پریشی ، مانند اختلال در فکر و توهم متمایز می کند. بیماران مبتلا به OCD برخلاف نحوه تجربه توهم شنوایی ، افکار ناشی از ذهن خود را تشخیص می دهند. علائم OCD ممکن است عجیب باشد ، اما بیمار پوچ بودن آنها را تشخیص می دهد.

تشخیص وسواس و اجبار از فعالیتها و علایق محدود ، تکراری و انعطاف ناپذیر که نمونه آن اختلالات طیف اوتیسم است ، دشوار است. با این حال ، بیماران مبتلا به OCD به طور کلی در ارتباطات اجتماعی یا روابط متقابل اجتماعی متداول که اختلالات طیف اوتیسم است با مشکل روبرو نمی شوند.

اختلال اضطراب اجتماعی با ترس و اضطراب مشخص می شود که مربوط به موقعیت های اجتماعی است و رفتار اطمینان خواهی مکرر برای کاهش ترس از موقعیت های اجتماعی متمرکز است.

 تشخیص افتراقی وسواس فکری عملی با اختلال اضطراب فراگیر افکار مکرر در اختلال اضطراب فراگیر مربوط به دغدغه های واقعی زندگی است و با اجبار همراه نیست 

اختلال های تیک با حرکات یا صداهای ناگهانی سریع مکرر و غیر متقارن ای مشخص می‌شوند که نسبت به اجبار ها کمتر پیچیده هستند و هدف آنها خنثی سازی افکار وسواسی نیست

اختلال شخصیت وسواسی اجباری شامل الگوی ناسازگارانه پایدار و فراگیری از کمال گرایی مفرط و کنترل کردن انعطاف ناپذیر است و با وجود افکار وسواسی و اجبارها مشخص نمی‌شود

و در مقایسه با رفتارهای تکراری و خرافات غیر مرزی این رفتارها وقت‌گیر نیست و منجر به اختلال و پریشانی چشمی در لازم بالینی نمی‌شوند.

وسواس-مرکز مشاوره شمیم رودسر

ارزیابی

پزشکان باید علائم OCD را در بیماران یا والدین کودکانی که با خلق و خو یا بیماری اضطراب معمول همراه هستند ، بررسی کنند. تأیید تشخیص نیاز به ارزیابی بالینی دارد که باید شامل درجه بندی شدت علائم باشد. ارزیابی اولین گام مهم در تشخیص و مدیریت OCD است. اهداف این ارزیابی شامل تشخیص دقیق ، کسب اطلاعات در مورد ارائه علائم وسواس فکری عملی ، تعیین شدت علائم و کمک به انتخاب اهداف درمانی مربوطه است. هسته اصلی این ارزیابی گرفتن شرح حال روانپزشکی دقیق و بررسی وضعیت روانی است. علاوه بر این ، تعدادی از ارزیابی های خوب مطالعه شده با خواص روان سنجی خوب می توانند برای کمک به تشخیص OCD ، برای شناسایی علائم ، اندازه گیری شدت علائم و نظارت بر پاسخ درمانی مفید باشند.

مصاحبه های ساختاری تشخیصی برای تشخیص OCD شامل : مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-5 (پزشک متخصص SCID-5) برای بزرگسالان و برنامه مصاحبه اختلالات اضطرابی برای( DSM-5 ADIS-5) ، که شامل یک بزرگسال و یک کودک است ، یا نسخه والدین مصاحبه بین المللی اعصاب و روان Mini International (نسخه 7.0 MINI) یک ابزار کوتاه تر است ، همچنین مطابق با DSM-5 اصلاح شده است و برای استفاده در بزرگسالان و کودکان یا بزرگسالان در دسترس است.

 یک مصاحبه بالینی ساختاریافته برای OCRD می تواند در ارزیابی بیماری های مشترک رایج نیز ، مفید باشد. مقیاس وسواسی-اجباری ییل- براون (Y-BOCS) و كودكان (Y-BOC (CY-BOCSبه طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند ، شامل یك لیست علائم و مقیاس شدت که در قالب خود گزارشی در دسترس هستند ، ارزیابی دقیق تری از ابعاد علائم OCD و شدت آنها را امکان پذیر می کند. در مقابل ، پرسشنامه وسواس اجباری کوتاه مدت (FOCI) شامل یک چک لیست علائم از علائم وسواس فکری رایج و فقط پنج مورد برای ارزیابی شدت علائم اختلال است. FOCI  برای پرداختن به سایر OCRD ها سازگار شده است و به عنوان مقیاس درجه بندی بعدی در DSM-5 گنجانده شده است.

 

آموزش روانی

به بیماران و اعضای خانواده آنها می توان تسکین قابل توجهی داد وقتی که از طرف یک متخصص به آنها گفته می شود که یک اختلال نسبتاً شایع دارند که به خوبی درک می شود و درمان های موجود حداقل کاهش جزئی علائم و بهبود کیفیت را به همراه دارد. عواملی مانند انگ ، تعصب ، و نقش خانواده و سایر افراد قابل توجه در تشدید یا حفظ OCD (مانند محل اقامت خانواده) باید مورد توجه قرار گیرد ، به طوری که همه افراد درگیر در موفقیت درمان نقش دارند. به همین دلیل ، درمان باید در هر زمان که ممکن باشد شامل خانواده شود (و به ویژه در مورد کودکان یا نوجوانان مبتلا به OCD). تاخیرهای اساسی می تواند قبل از مراجعه بیماران مبتلا به OCD رخ دهد. دلایل احتمالی این تاخیر شامل عدم دانش در مورد این اختلال ، خجالت در مورد علائم آنها یا اضطراب از قرار گرفتن در معرض محرک های ترس است. چنین چالش هایی برای درگیر شدن و پیوستن به درمان می تواند در بیمارانی که بینش ضعیفی دارند تشدید شود و پیشنهاد شده است که تکنیک های مصاحبه انگیزشی می تواند در چنین افرادی مفید باشد. این تکنیک ها بر روی همدلی با تجربه بیمار ، بحث در مورد مزایای درمان و کاهش علائم متمرکز هستند.

درمان

درمان OCD شامل چندین مولفه است ، شروع با ایجاد یک اتحاد درمانی با بیمار ، به دنبال آن رویکردهای روانشناختی و / یا دارویی ، و برای بیماران مبتلا به OCD مقاوم در برابر درمان ، مدولاسیون عصبی و جراحی مغز و اعصاب پیشنهاد می شود. مداخلات جایگزین نیز مورد توجه قرار گرفته اند اما به شواهد بیشتری نیاز دارند. بنابراین ، به عنوان مثال ، برخی ازاختلالات همراه (مانند افسردگی) به دارو های خط اول OCD پاسخ می دهند ، در حالی که موارد دیگر (مانند اختلال دو قطبی) ممکن است به مداخلات اضافی نیاز داشته باشند. گرچه از دارو و روان درمانی های مشابه در طول عمر استفاده می شود ، اما در درمان کودکان و نوجوانان اصلاحات اساسی لازم است. روش های درمانی برای درمان و بهبود علائم وسواس فکری _عملی شامل : دارو درمانی، رفتار درمانی،رواندرمانی،تحریک عمقی مغز(DBS)و..

راهکار های رواندرمانی و شناخت درمانی

رفتاردرمانی شناختی (CBT  ) در درمان OCD جای سوال برانگیزی ندارد. درمان شناختی-رفتاری (CBT) مبتنی بر شواهد بیشتر مناسب روان درمانی OCD است. طول مدت این درمان معمولا 20 جلسه است اگرچه افرادي که علایم شدیدتري دارند به درمان طولانی تري نیاز دارنـد . سـازگاري شغلی و اجتماعی خوب، افکار وسواسی بدون تشریفات عملی، رویداد آشکار ساز و ماهیت دوره اي علائم با پیش آگهـی خـوب همراه است. همچنین پیش آگهی حالت هاي وسواسی که به صورت جزئی از بیماري افسردگی بروز می کند خوب است چرا که معمولا با بهبودي افسردگی حالت هاي وسواسی نیز از بین می رود .  در واقع ، آزمایشات کنترل شده تصادفی به طور مداوم نشان داده است که CBT به طور قابل توجهی علائم OCD را در بزرگسالان و کودکان بهبود می بخشد. CBT شامل دو مولفه است: ارزیابی مجدد شناختی  و مداخله رفتاری. مورد دوم ، موثرترین شکل روان درمانی ، که بیشتر آن را کاملاً رفتاری می دانند ، ERP (پیشگیری از مواجهه و پاسخ) است.

ERP ، شامل قرار گرفتن تدریجی و طولانی مدت در معرض محرک های اضطراب زا بدون انجام هرگونه واکنش و رفتار اجباری است. ادغام ERP با مولفه های شناختی ، مانند بحث در مورد عواقب ترسناک و باورهای ناکارآمد ، می تواند اثربخشی آن را افزایش دهد.

قوی ترین پیش بینی کننده نتیجه کوتاه مدت و بلند مدت خوب با CBT ، پایبندی بیمار به تکالیف بین جلسه ای ، مانند انجام تمرینات ERP در محیط خانه است. ، اگر CBT گزینه درمانی ترجیحی بیمار باشد ، در صورت دسترسی به پزشکان بالینی آموزش دیده و در صورت عدم وجود اختلالات همراه که ممکن است به دارو درمانی نیاز داشته باشد می تواند به عنوان درمان اولیه OCD مورد استفاده قرار گیرد.

همچنین داروهای ضد افسردگی که از جذب مجدد سروتونین از شکاف سیناپسی جلوگیری می کند (مهارکننده های جذب مجدد سروتونین – SRI)در درمان وسواس فکری-عملی موثر است. این گروه از داروها شامل مهارکننده های انتخابی جذب مجدد سروتونین (SSRI) مانند فلوکستین ، سرترالین ، فلووکسامین ، پاروکستین ، سیتالوپرام و اسکیتالوپرام و همچنین کلومیپرامین است که غیر SSRI است. رفتاردرمانی اغلب با تکنیک های شناختی ، به نام درمان شناختی رفتاری (CBT) ، تکمیل می شود. اگر روشها و داروهای ذکر شده کافی نباشند ، روشهای درمانی دیگر نیز اضافه می شوند. هنگام انتخاب نوع SSRI ، باید تفاوت در عوارض جانبی احتمالی و تداخلات دارویی را که ممکن است توسط بیمار استفاده شود ، در نظر بگیرید. در مقایسه با درمان افسردگی ، درمان OCD شامل استفاده از دوزهای بالاتر SSRI است ، بنابراین پزشکان باید خطر بالقوه آریتمی مربوط به استفاده از دوزهای بالای سیتالوپرام را به خاطر بسپارند.

تحقیقات نشان می دهد که ERP برای کاهش اجبارهای آشکار موثر است زیرا طراحی برنامه های مناسب قرار گرفتن در معرض محرک ها ، برای افراد آسان تر است. بیماران مبتلا به وسواس تمیز کردن (وسواس آلودگی و تمیز کردن / شستشوی اجباری) و وسواس صدمه یا پرخاشگری (ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگران و بررسی اجبارها) پیشرفت قابل توجهی بعد از ERP نشان می دهد .یکی از مشکلات استفاده از ERP ممکن است این باشد که بیماران سطح بالایی از اضطراب و ناراحتی ناشی از این روش را تجربه کنند. به همین دلیل ، حدود 25٪ از کل بیماران ERP را رد می کنند. حدود 50-60٪ بیماران OCD پس از ERP از نظر بالینی بهبود قابل توجهی را نشان می دهند ، اما فقط 25٪ دچار وسواس نمی شوند.

مطالعاتی که اثربخشی کلومیپرامین ، ERP و ترکیب آنها را بررسی می کند ، نشان داده است که روان درمانی نسبت به دارو درمانی موثرتر است (55٪ در مقابل 31٪) و ترکیبی از هر دو فقط کمی بیشتر از روان درمانی است (تفاوت از نظر آماری ناچیز بود) .

ERP و CBT در مورد احتکار اجباری تأثیر کمتری دارند. بیشترین موارد رایج در این بیماران عبارتند از: انگیزه ی درمانی پایین ، عدم همکاری و ترک تحصیل. دوره شدیدتر این اختلال معمولاً نتیجه درمان بدتری را پیش بینی می کند. با این حال ، برخی از مطالعات نشان داده است که یک ارتباط قوی بین احتکار اجباری و نتیجه درمان ضعیف پس از در نظر گرفتن حساسیت OCD وجود دارد. این امر با بینش ضعیف ، که بیشتر در این بیماران دیده می شود ، و اختلالات شخصیتی همراه ، از جمله اختلال شخصیت اسکیزوتایپ توضیح داده می شود. به دلیل همکاری ضعیف و واکنش ضعیف به درمان روانشناختی استاندارد مورد استفاده در OCD ، اصلاحات CBT در این مورد با افزودن گفتگوهای انگیزشی ، آموزش مهارت های یادگیری برای تمرکز ، مدیریت زمان (استفاده از تقویم ، ایجاد لیست وظایف و اولویت بندی آنها) ، تصمیم گیری و حل مسئله ، انعطاف پذیری شناختی و مدت زمان طولانی تر درمان پیشنهاد شده است. (26 جلسه).

در انواع گروه های وسواس ، زیر گروه های وسواس جنسی یا مذهبی پاسخ بدتری را هم به ERP و هم به CBT پیش بینی می کنند. دلیل مقاومت در برابر ERP می تواند ماهیت این وسواس باشد. چون مربوط به ارزش ها ، پیش بینی نتایج فاجعه بار ، عدم کنترل بر این افکار و یا اعتقاد به این هستند و داشتن چنین افکار غیرقابل قبول (غیراخلاقی) و معادل اقدامات غیرقابل قبول (گناه) است.

بیماران با وسواس تقارن (وسواس تقارن و تکرار ، سفارش و حساب کردن اجبارها) ، که در آن اجبارها بیشتر به دلیل نیاز به “در جای مناسب قرار گرفتن” یا احساس کامل بودن است ، نیاز به یک درمان روانشناختی اصلاح شده دارند. بیمارانی که وسواس تقارن دارند و نظم و ترتیب اجباری دارند کمتر به دنبال کمک می روند و اجبارهای خود را به عنوان اگووسنتونیک بیشتر تجربه می کنند. این موارد به شدت بالاتر OCD ، شروع زودتر و همزمانی مکرر با اختلال توره و اختلال تیک مزمن مربوط می شوند. بعلاوه ، پدیده های حسی (به عنوان مثال ، احساس “کاملاً درست” و احساس “ناقص بودن”) که اغلب در تقارن وجود دارد ، سازماندهی و تنظیم زیرگروه OCD ممکن است به اصلاح ERP نیاز داشته باشد.

پذیرش و تعهد درمانی (ACT).

 این درمان شامل آموزش به بیماران برای مشاهده افکار منفی آنها بدون واکنش به آنها ، و اولویت بندی فعالیتهای متمرکز بر ارزشها است. این درمان متعلق به موج سوم امیدوار کننده روان درمانی شناختی است که اصطلاحاً روان درمانی فراشناختی نامیده می شود ، که بر عملکرد فرآیندهای شناختی بالاتر تأکید می کند و اجازه می دهد باورهای فرد در مورد علائم (به عنوان مثال ، نقش و معنی افکار وسواسی) را اصلاح کند.

 

 

وسواس-مرکز مشاوره شمیم رودسر

جمع بندی :

وسواس یا اختلال وسواسی – اجباری نوعی اختلال شایع و معمولاً مزمن است که با افکار مزاحم (وسواس) و رفتارهای تکراری و تشریفاتی (اجباری) همراه است که فرد احساس می کند مجبور به انجام آن است.

اجبارها یا اعمال وسواسی رفتارها و افکار تکرار شونده ای هستند که فرد احساس می کند درپاسخ به عدم تمایل (مثلاً برای جلوگیری از وقوع یک واقعه مخوف) مجبور  به انجام آنها است تا پریشانی افکار وسواس اش را خنثی ، بی اثر یا آن ها را از خود دور نماید . در مورد سیر  اختلال وسواس فکری-عملی ، دو نوع دوره اصلی وجود دارد : مزمن و اپیزودیک. دوره مزمن به معنای وجود تقریباً مداوم علائم است. شدت علائم ممکن است با تشدیدهای مرحله ای و بهبودهای ناقص ، کاهش یابد. با این حال ، هرگز تسکین کامل علائم وجود ندارد. در دوره اپیزودیک ، علائم فقط در طول یک دوره وجود دارد و برای مدت زمان باقیمانده ، علائم با ، یا بدون درمان کاهش می یابد .فرد مبتلا به وسواس فکری- عملی باید از سلامت طبیعی و همچنین از سایر شرایط روانی متفاوت باشد. به طور کلی ، این کار توسط ارزیابی عمومی روانپزشکی انجام می شود. افکار سرزده و رفتارهای تکراری (مانند افکار صدمه زدن به خود یا دیگران و کنترل مداوم) در جمعیت عمومی شایع است ، اما تشخیص OCD فقط در صورت زمان بر بودن این افکار و رفتارها باید انجام شود (مانند به کار بردن بیش از 1 ساعت در روز) و باعث پریشانی قابل توجه یا اختلال در عملکرد می شود.مثلا  وجود بینش ، OCD را از بیماری های طیف اسکیزوفرنی سایر اختلالات روان پریشی ، مانند اختلال در فکر و توهم متمایز می کند. نگرانی ها و نشخوارکنندگی هایی که مشخصه اختلال اضطراب عمومی و افسردگی است ، معمولاً مربوط به نگرانی های زندگی واقعی است اجبارها نیز تحت این شرایط معمولاً مشاهده نمی شوند اختلال های تیک با حرکات یا صداهای ناگهانی سریع مکرر و غیر متقارن ای مشخص می‌شوند که نسبت به اجبار ها کمتر پیچیده هستند و هدف آنها خنثی سازی افکار وسواسی نیست. . ارزیابی اولین گام مهم در تشخیص و مدیریت OCD است. اهداف این ارزیابی شامل تشخیص دقیق ، کسب اطلاعات در مورد ارائه علائم وسواس فکری عملی ، تعیین شدت علائم و کمک به انتخاب اهداف درمانی مربوطه است. هسته اصلی این ارزیابی گرفتن شرح حال روانپزشکی دقیق و بررسی وضعیت روانی است. درمان OCD شامل چندین مولفه است ، شروع با ایجاد یک اتحاد درمانی با بیمار ، به دنبال آن رویکردهای روانشناختی و / یا دارویی ، و برای بیماران مبتلا به OCD مقاوم در برابر درمان ، مدولاسیون عصبی و جراحی مغز و اعصاب پیشنهاد می شود. مداخلات جایگزین نیز مورد توجه قرار گرفته اند اما به شواهد بیشتری نیاز دارند.روش های درمانی برای درمان و بهبود علائم وسواس فکری _عملی شامل : دارو درمانی، رفتار درمانی،رواندرمانی،تحریک عمقی مغز(DBS)و..

درمان شناختی-رفتاری (CBT) مبتنی بر شواهد بیشتر مناسب روان درمانی OCD است. CBT به طور قابل توجهی علائم OCD را در بزرگسالان و کودکان بهبود می بخشد. موثرترین شکل روان درمانی ، که بیشتر آن را کاملاً رفتاری می دانند ، ERP (پیشگیری از مواجهه و پاسخ) است. ERP ، شامل قرار گرفتن تدریجی و طولانی مدت در معرض محرک های اضطراب زا بدون انجام هرگونه واکنش و رفتار اجباری است. ادغام ERP با مولفه های شناختی ، مانند بحث در مورد عواقب ترسناک و باورهای ناکارآمد ، می تواند اثربخشی آن را افزایش دهد.

پذیرش و تعهد درمانی (ACT) شامل آموزش به بیماران برای مشاهده افکار منفی آنها بدون واکنش به آنها ، و اولویت بندی فعالیتهای متمرکز بر ارزشها است.

وسواس-مرکز مشاوره شمیم رودسر
محمد رضا اسدی

محمد رضا اسدی

1 Comment

  1. […] اختلال وسواسی جبری در نظام طبقه بندی DSM_IV_TR به عنوان یک اختلال اضطرابی طبقه بندی می شود که با حضور افکار وسواسی و اعمال اجباری تعریف می شود.  […]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *